به گزارش خبرگزاری «حوزه» حضرت آیت الله جوادی آملی در نوشتاری با موضوع راه هاي اصلاح اخلاق در انديشه علوي آورده اند.
پند و نصيحت يکي از شيوه هاي بسيار کارآمد در تربيت نسل جوان و نوجوان قلمداد مي گردد که اگر با دقت و ظرافت خاصي و در زمان مناسبي به کار رود آثار شگرفي را به دنبال خواهد داشت.
نامۀ معروف مولاي متقيان علي(ع) به فرزند گرامي خود در کتاب ارزشمند حکمت نظري و عملي در نهج البلاغه در بخش چهارم از راه هاي اصلاح اخلاق در انديشه علوي انتخاب شده که ارائه می گردد.
انس و صميميت در گفتار و يا به نوعي رفاقت والدين با فرزندان يکي از شيوه هاي زيبا در ارتباط گيري با آنان محسوب مي گردد که اميرمؤمنان علي (عليه السلام) در نامۀ معروفي که براي فرزندش امام حسن (عليه السلام) يا ابن حَنفيّه مرقوم داشته، چنين کتابت فرمودند:
تو پارۀ تن مني، اگر خير يا آسيبي به تو برسد گويا به من رسيده، من در آستانۀ افول و مرگم و مي خواهم آنچه را در مکتب حق آموختم و آنچه از تجارب گذشته اندوختم براي تو بازگو کنم، تو اين وصيت تعليمي و تربيتي مرا بپذير:
* جانت را به ياد حق آباد کن
«فإنّي أُوصيک بتقوي الله اي بنيّ ولزوم أمره وعمارة قلبک بذکره»:
من تو را به تقواي خدا دعوت مي کنم. تقوا نوري است که انسان را از بردگي رذائل رها مي کند و از هر هلاکتي حفظ مي نمايد:«عِتقٌ من کلّ ملکةٍ ونَجاةٌ من کُلّ هلکة»:
مي فرمايد: تو را وصيت مي کنم که جانت را به ياد حق آباد کني، ذکر حق بر لب و ياد او در دل باعث حيات دل است، ياد حق آب زندگاني است و جاني که به ياد حق، زنده است آباد است و هميشه ميوه مي دهد: «تُؤتي أُکُلَها کُلّ حينٍ» (ابراهيم، 25).
جاني که از ياد خدا غافل است مخروب و و يران است، جان ويران هرگز بار نمي دهد، انسان غافل در حال غفلت يا بردۀ شهوت خواهد شد يا بندۀ غضب و کينه و انتقام. و سرانجام در پرتگاه حيوانيت سقوط مي کند.
* هيچ رابطي قوي تر از رابط بين تو و خدا نيست
«والاعتصام بِحبله»: به ريسمان الهي بياويز. «حبل» ريسماني است که يک طرف آن به جايي بسته باشد و طرف ديگر آن به دست کسي باشد که نيازمند به آويزه است تا با چنگ زدن به آن بالا برود.
قرآن، حبل خداست و درجاتي که دارد، علمي که به انسان مي آموزد، راه هاي عملي که فراسوي انسان قرار مي دهد طنابي است که يک سوي آن به دست خداست و سوي ديگرش به دست مردم؛ بشر با هر درجه اي از درجات قرآن انس بگيرد و بر اساس آن بفهمد و به حکم آن عمل کند به اين ريسمان، چنگ زده و به همان ميزان بالا آمده است، علم و عمل تار و پود اين ريسمان است.
«وأيّ سبب أوثق من سببٍ بينَک وبين الله إن أنت أخذتَ به»:
چه عامل ارتباطي قوي تر از عامل ارتباطي خدا است؟ به چه کسي مي خواهي مرتبط بشوي؟ خودت که در معرض زوالي، ديگري نيز دستخوش زوال است؛ به هر موجودي بخواهي تکيه کني آن هم در بستر مرگ است و با هر موجودي بخواهي مرتبط باشي دستخوش تحول و دگرگوني و زوال است، هيچ رابطي قوي تر از رابط بين تو و خدا نيست زيرا هيچ قدرتي همانند قدرت خدا نيست او با اين ربط، علوم و معارف را از يک سو، سجاياي اخلاقي را از سوي ديگر مي بخشد تو نيز از آن بهره مي گيري. حال که با اين ريسمان ارتباط بر قرار کردي.
* جانت را با پند و اندرز زنده نگه دار
«أحْيِ قَلبک بالموعظة»: موعظه «جَذْب الخلق إلي الحقّ» است، کششي است که در انسان پيدا مي شود و او را به سَمْت فضيلت هاي الهي سوق مي دهد. عاملي که اين کشش را ايجاد مي کند واعظ، و شخصي که اين کشش در او پيدا مي شود متّعظ است. مي فرمايد: با کشش به سمت «الله» جانت را زنده نگه دار، نگذار روحت بميرد، روحي که کار را براي طبيعت مي کند، روح ماديگرا و مرده است؛ زيرا طبيعت بي جان نمي تواند هدف بشر باشد، انساني که طبيعت را رها مي کند و قبل از آن، طبيعت و دنيا او را رها مي کند شايسته نيست که به طبيعت دل ببندد.
* دشمن دروني را از بين ببر
«وأمِتْه بالزهادة»: در اثر بي رغبتي به عالم طبيعت دشمن دروني را از بين ببر؛ آن گرايش به طبيعت را، که گردنت را در غُلّ و پايت را در سلسله مي کند، بميران و جنبه اي که تو را به اَبَد سوق مي هد احيا کن.
* جانت را با يقين تقويت
«وَقَوِّهِ باليقين ونَوِّرهُ بالحکمةِ»
جانت را با يقين تقويت نما، انسان شاک ضعيف است؛ در معارف دين شک نکن، بدان که تو مسافري، نبودي و آمدي و سپس خواهي رفت، به همان دليل که به دلخواه خود نيامدي به دلخواه خود نيز نمي روي در اين ميان، راه را به تو نشان داده اند و از تو خواسته اند که راه صحيح را برگزيني، تو خود در انتخاب راه مختاري.
جان و شبستان روحت را با چراغ حکمت روشن کن. شناخت مبدأ و معرفت پايان عالم، شناخت رسولان، شناخت وظيفه، کمال و رشد انساني و عمل به آنها حکمت است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی جوادی آملی
نظر شما